حـضـرت بــانــو (پست ثابت)

بنام آنکه پیامبر خاتم را کـوثـر عـطا فرمود

بــانــوی یــاس ها و احساس ها

کهکشان آسمــان تــو بی انتهاست

کهکشانی پر نــور با دوازده ستــاره ...

Zahra

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ مؤدبه اى كه در ادب همتــا نداشت.

اولین قدم برای حضور در مکتب ادب انتظار، بودن یـاد و نـام و رنگ معـنوی حضور مـادر بـی مـزار سـادات در زندگی مان است. می خواهیم با حضـرت بـانـو پیوندی از جنس ملکوت داشته باشيم، با ما همراه شويد و هديه به حضـرت فاطمه عليها السلام و مهـدی فاطمه سلام الله علیها "زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها" را قرائت فرماييد.

عهدنــامه: زنــده نگهداشتن يــاد حضرت بــانــو در زندگی هامان.

 

برای مشاهده زيارتنامه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد ...

 

اللـهـم ارزقـنـی شفـاعـة فـاطمـة

ادامه نوشته

حديث نوشت 2

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع احْمِلْ نَفْسَكَ لِنَفْسِكَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَمْ يَحْمِلْكَ غَيْرُكَ 

امام صادق (عليه السلام) فرمود: نفست را به خاطر خودت به زحمت و مشقت بيانداز زيرا اگر چنين نكنى ديگرى خودش را براى تو به زحمت نمى افكند. 

منبع روايت: شيخ حر عاملى؛ باب جهاد با نفس؛ باب وجوب جهاد

حديث نوشت 1

از امام صادق (عليه السلام) روايت است كه فرمود:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص بَعَثَ سَرِيَّةً فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ عَلَيْهِمُ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْس 

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) عده اى را به جنگ فرستاد، چون از جنگ بازگشتند فرمود: آفرين به گروهى كه پيكار كوچكتر را سپرى كردند و پيكار بزرگتر بر عهده آنان به جاى مانده است، گفته شد: اى فرستاده خدا! پيكار بزرگتر چيست؟ فرمود پيـكار با نفـس.

منبع روايت: شيخ حر عاملى؛ باب جهاد با نفس؛ باب وجوب جهاد

حضرت آیت الله بهجت درباره کتاب جهاد با نفس می فرمایند: هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب جهاد با نفس را مطالعه کنید و سعی کنید به آن عمل کنید، بعد از یک سال خواهید دید که حتما عوض شده اید. مانند دارویی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی می کند. 

 

 برداشت آزاد 

بخشى از سخنان مقام معظم رهبرى: جهاد یعنی حضور در میدان با مجاهدت، با تلاش، با هدف و با ایمان؛ این می‌شود جهاد. لذا «جاهدوا بأموالکم و أنفسکم فی ‌سبیل‌ الله»؛ جهاد با نفس، جهاد با مال. جهاد با نفس کجاست؟ فقط به این است که توی میدان جنگ برویم و جانمان را کف دست بگیریم؛ نه، یکی از انواع جهاد با نفس هم این است که شما شب تا صبح را روی یک پروژه تحقیقاتی صرف کنید و گذر ساعات را نفهمید. جهاد با نفس این است که از تفریحتان بزنید، از آسایش جسمانیتان بزنید، از فلان کار پرپول و پردرآمد - به قول فرنگی ‌ها پولساز - بزنید و تو این محیط علمی و تحقیقی و پژوهشی صرف وقت کنید تا یک حقیقت زنده علمی را به ‌دست بیاورید و مثل دسته گل به جامعه ‌تان تقدیم کنید؛ جهاد با نفس این است. یک قسمت کوچکی هم جهاد با مال است.

مادر بتها، بت نفسِ شماست                    زانکه آن بت مار و این بت اژدهاست 

ای شهان، کشتیم ما خصم برون               ماند خصمی زو بتر در اندرون

چونکه وا گشتم ز پیکار برون                 روی آوردم به پیکار درون

قد «رجعنا من جهاد الا صغیرم»              با نبی اندرجهاد اکبریم

بى تو تمام زندگى ام در عدم گذشت

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت

دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

مانند مرده ای متحرک شدم، بیا

بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر

دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت

دنیا که هیچ، جرعه ی آبی که خورده ام

از راه حلق تشنه ی من، مثل سم گذشت

بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم

از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم

یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت

مولا شمار درد دلم بی نهایت است

تعداد درد من به خدا از رقم گذشت

حالا برای لحظه ای آرام می شوم

ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

 

سيد حميدرضا برقعى

 

بهـار ِمـا ، گـلِ نـرگـس تــویـی و مـی آیی

عیـــد آن روزیست که آن فرخنــده یـــار
از پس پـرده درآیـد چـون بهـــار

خاک تیره را فروردین روشن می کند اما جان تیره را جز ” دیـــن ” هیچ روشنی نیست. جان تیره را دین روشن می کند اما روزگار تیره را جز ” امـــام مبیـــن ” هیچ روشنگری نیست. روزگار تیره را امام مبین روشن می کند اما تیره بختی هجران زدگانش را جز امیـــد وصــال هیچ پایانی نیست.

شاید امسال آخرین سالی باشد که زمین بهـــاری می شود و زمـــان نمی شود

شاید آخرین سالی باشد که از دور به او سلام می کنیم و می گوییم :

السّلامُ علیک یا ربیعَ الاَنام و نضرة الایّام

سلام و درود بر بهـــار انسانهــا و شکوفایى دورانهــا

Norooz

وقتی جوانــه نیست کجــا عـیـــد میشود

 مـــادر که خانـه نیست کجــا عـیـــد میشود

 مـــادر بهانـه ی همه عاشقـانـه هـاست...

 وقـتـی بهـــانه نیست کجــا عـیـــد میشود!

باور داشته باشید که کار سختی نیست گذراندن نـــوروزی از جنس فـاطمیــه.
” قرار شد باغبان گل یاسی بکارد، بهار آن را آبیاری کند؛ دشت از یاس سفید شود و زمین بخندد.
باغبان یاس را کاشت؛ به جای یاس نیلوفر روئید؛ دشت ارغوانی شد؛ زمین نخندید؛ بهار گریست و نـــوروز فـــاطمـی شد… ”

به امیـــد ظهـــور " بهـــار دلهـــا " در بهـــار امســـال

دروغ ؛ برگرفته از كتاب چهل حديث امام خمينی (ره)

در مفاسد دروغ از نگاه معلم بزرگ اخلاق حضرت امام خمينی (ره) احادیثی در حدیث بیست و نهم چهل حدیث ذکر شده که در این پست به این احادیث اشاره می شود.

در حديثى از امام باقر (علیه السلام) مى‏خوانيم: «ان اللَّه عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتيح تلك الاقفال الشراب، وَ الْكِذْبُ شَرٌّ مِنَ الشَّراب» ؛ خداوند متعال براى شر و بدى، قفلهايى قرار داده و كليد آن قفلها شراب است (چرا كه مانع اصلى زشتيها و بديها عقــل است و مشروبات الكلى عقــل را از كار مى‏اندازد) سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتــر است.

امام باقر (عليه السلام) فرمود : «انّ الكِذْبَ خَرابُ الايمانِ» ؛ همانا دروغگویی خرابی ايمــان است.

و از حـضـرت ثـامـن الائمـه (عـليـهـم السـلام) روايت شده كه فرمود: از حضرت ختمى مـرتـبـت سـؤال شـد آيـا مـؤمـن جـبـان و تـرسـو مـى شـود. فـرمـود آرى. سـؤال شـد آيـا بـخـيـل مـى شـود؟ فـرمـود آرى. عـرض شد آيـا كـذاب مـى شـود؟ فـرمـود نـه.

چرا كه دروغ از نشانه‏هاى نفاق است و نفاق با ايمان سازگار نيست.

رسول خدا (ص) فرمودند: «أَرْبَى الرِّبَا الْكذِبُ» ؛ بدترين و بالاترين رباها دروغ است.

زيرا در ربای اقتصادی سرمايه افراد از ميان می رود ولی در دروغ اصل ايمان خدشه دار می شود و رباخوار مالى دارد و آن را زياد مى‏ كند و دروغ گو از هيچ، چيزى درست مى‏ كند.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به ابوذر غفارى فرمود: «يا اَباذَرٍّ ! وَيْلٌ لِلَّذى يُحِدَّثُ وَ يَكْذِبُ لِيُضْحِكَ بِهِ الْقَوْمَ، وَيْلٌ لَهُ وَيْلٌ لَهُ وَيْلٌ لَهُ» ؛ اى اباذر! واى بر حال كسى كه نقل کلامی کند به دروغ تا مردم بخندند به آن! واى بر او! واى بر او! واى بر او!

حضرت علی (عليه السلام) می فرمايد: «لا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الايمانِ حتّي يَتْرُكَ الْكِذْبَ هَزْلَهُ وَجِدَّه» ؛ هيچ بنده ای مزه ايمان را نمی چشد مگر اينكه دروغ را رها كند، خواه شوخی يا جدی.

اما ما چرا طعم ايمان را نمى ‏چشيم؟ پاسخ، يك كلمه است: « دلبستگى به دنيا ! » و كسى كه حلاوت ايمان را درك كرد، با گرايش به دنيا به تدريج طعم ايمان در ذائقه ‏اش محو مى ‏شود.

 

ادامه مطلب را مطالعه فرمایید ...

موانـــع ایمــــان & گناهــان ايمـــان زدا

در پست های قبل راه های تحکیــم و تقویــت ایمـــان بیان شد لازم به ذکر است برای رسیدن به ایمان موانعی وجود دارد.

موانــع ایمـــان به طور کلی، زیر سه عنوان عام و وسیع و در عین حال، مربوط به یکدیگر قرار می‏گیرند که به ترتیب عبارت ‏اند از: ۱- هــوای نفـس، ۲- دنیــا، ۳- شیـطان.

۱- هــوای نفــس

هر چیزی غیر از خدا هوای نفس است.

در سوره ی قيامت آمده: «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ﴿۱۴﴾ وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ ﴿۱۵﴾»

بلكه انسان خودش از وضع خود آگاه است (۱۴) هر چند در ظاهر براى خود عذرهايى بتراشد (۱۵).

امام صادق (عليه السلام) در روایتی فرمود: وقتى كه قائم ما ظهور كند و به حجر كوفه بيايد،

در اين حجر شيطان به حضور آن حضرت مى آيد و زانو به زمين مى زند

و مى گويد: يا ويل من هذا اليوم (اى واى از اين روز). آنگاه امام قائم موى پيشانى شيطان را مى گيرد

و گردنش را مى زند و او را به هلاكت مى رساند. (اثبات الهداه ، ج ۷، ص ۱۰۱)

ولى اين سوال مطرح مى شود كه بعد از كشته شدن شيطان مردم آزادى در اراده ندارند

و همچون فرشتگان مجبور به اطاعت خدا خواهند شد ؟

در پاسخ بايد گفت آزادى و اختيار از انسان ها گرفته نمى شود و هوای نفس هنوز در انسان هست،

منظور از كشته شدن شيطان اين است كه ريشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور

در عصر درخشان حكومت مهدى (عج) نابود مى گردد و به جاى آن عقل و ايمان حكومت مى كند.

gheir az khoda

در آيه ۲۲ سوره ی ابراهیم آمده: «وَ قَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ

وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم

مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ » ؛

و شیطان، هنگامی که کار تمام می شود، می گوید:

خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم !

من بر شما تسلّطی نداشتم ، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید !

بنا بر این، مرا سرزنش نکنید خود را سرزنش کنید ! نه من فریادرس شما هستم

و نه شما فریادرس من !

من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید)

بیزار و کافرم ! مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکی دارند !

۲- دنيـــا

دنیا، مجموعه قراردادهایی برای ارزش دادن به چیزهای پست و بی ارزش است.

خداوند در آيات 33 تا 35 سوره زخرف مي فرمايد: اگر (تمکن کفار از مواهب مادی) سبب نمی شد

كه همه مردم امت واحد (گمراه) شوند، ما برای كسانی كه به (خداوند) رحمان كافر می شدند،

خانه هايی قرار می داديم با سقف هايی از نقره و نردبان هايی كه از آن بالا روند،

و برای خانه هايشان درها و تخت هايی (زيبا و نقره ای) قرار می داديم كه بر آن تكيه كنند؛

و انواع زيورها، ولی تمام اين ‌ها بهره دنياست، و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است.

بستر درونی هوای نفس ؛ بستر بيرونی دنيا و كاتاليزور آنها شيطان است.

 

ادامه مطلب را مطالعه فرمایید ...

ادامه نوشته

راه های تحکیـم و تقـویـت ایــمــان (2)

در پست راه های تحکیـم و تقویـت ایمـان (۱) دو روش برای تقـویـت ایـمـان بیان کردم. در این پست به دو راه دیگر اشاره می کنم.

۳- تهذيــب نـفـس

تزكيه و تهذيب نفس در يك معنای عام خلاصه می شود و آن يعنی اطاعت امر مولی و مخالفت با هوای نفس.

تهذیب نفس و خود سازی راه سعادت و رستگاری انسان است.

در سوره اسرا آيه ۴۴ آمده: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الأَرْضُ وَ مَن فِيهِنَّ وَ إِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَ لَـكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا» ؛ آسمانهاى هفتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند، همه تسبيح او مى‏گويند؛ و هر موجودى، تسبيح و حمد او مى‏گويد؛ ولى شما تسبيح آنها را نمى‏فهميد؛ او بردبار و آمرزنده است.

همه ی موجودات به تمام معنا عاشق امام زمان هستند.

اگر می خواهم در نظام عالم، درک و فهمم زیاد شود و تفکرم ثمربخش باشد باید دلم روز به روز پاکتر و نورانی تر شود.

اگر فردی در جاده درستی و صلاح گام برداشت و از آلودگی ها فاصله گرفت و قلب خود را برای خداوند متعال و حضرت مهدی (علیه السلام) قرار داد احتمال دیدار آن وجود پاک و نورانی بسیار است.

اين شعر منسوب به امام رضا (علیه السلام) است:

آیینه شو جمال پری طلعتان طلب

جاروب کن خانه را سپس میهمان طلب

وقتی می خواهیم ایمان به خدا و اهل بیت را در دل جای دهیم، دل باید تمیز باشد و از هر نوع آلودگی پاک باشد.

ایمان مانند نردبان است هر چقدر بالاتر رویم، اگر زمین بخوریم ضرر آن بیشتر است.

هر چقدر دل پاك تر باشد ايمان بيشتر می شود.

به عنوان مثال چرا در جنگ احد، تيراندازانی كه در بالاى كوه ايستاده بودند، سنگر خود را با وجود اینکه می دانستند پیامبر عادل ترین فرد زمان است و روزی و سهمشان هم مشخص بود، ترك کردند ؟

چون دل آنها پاك نبود.

اگر تهذيب نفس نكنيم، اهل استقامت نخواهیم بود.

کسی که دوست دارد از یاران امام زمان باشد باید اهل ورع و تهذیب نفس باشد.

Iman

امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ و محاسن الاخلاق»(۱) ؛ هر كس دوست دارد كه از ياران حضرت قائم (عليه السلام) گردد بايد كه منتظر باشد و در عين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو مشغول گردد.

۴- تـوســل

توسل به معنی یافتن وسیله‌ ای برای نزدیکی به خداوند است.

نقص مادی و انسانی ما را توسل جبران می کند.

اگر طلب واقعی باشد امام زمان به کمک انسان می آید تا توان پاک کردن خانه ی دل را بدست آورد.

اگر دل من پاك نيست و می خواهم دلم امام زمانی شود و تلاش می کنم ولی نمی توانم آلودگی های خود را پاک کنم، این نقص من را تـوســل جــدی صادقـانـه جبران می کند.

 

ادامه مطلب را مطالعه فرماييد ...


۱. الغیبة للنعمانی، ص: ۲۰۰

ادامه نوشته

حضـرت عشـق (علیه السلام)

بسـم رب الحسـیـن (عـلیـه السـلام)

هنوز هم پـرچـم خونـیـن استـنصـار در دورترین کـویـر برافراشته است.

هنوز هم رد پـای کـاروان عـشـق تا چهـل منـزل آن سوتر از مظلـومـیــت پیداست.

آیا ابــر این مصـیـبـت و انــدوه، آن قدر سیـاه و گستـرده نیست که آسمـان دل شـیـعـه را تا روز قیــامت، هر لحظـه بـارانـی کند !؟!

سـلام بـر آفتــاب حمـاسـه

سـلام بـر سنگربــان تشـیـع ســرخ !

Imam Hossein

برخـیـز و حمـاسـه خـوان عـاشـورا بـاش ...

 

السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الشَّهِيدِ

سلام بر حسين فرزند علىّ شهيد

السَّلامُ عَلَى الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ الشَّهِيدِ

سلام بر عبّاس فرزند امير مؤمنان شهيد

 

اللهم عجل لظهور الحجه ابن الحسن (عج)

ادامه نوشته

راه هاى تحكيـم و تقـويـت ایــمــان (1)

در ادبیات قرآن دو واژه مسلمان و مومن آمده است.

"مسلمان" کسی است که شهادتين را بر زبان جارى كند و شهادت زبانى به وحدانیت خداوند و حقانیت رسول خدا حضرت محمد(ص) است.

"مومن" كسی است که به وحدانیت خداوند و حقانیت رسول خدا و ولایت امیرالمومنین شهادت دهد.

قرآن شریف در سوره حجرات آيه ۱۴ ؛ قضیه عدّه‏اى اعرابى را تعریف مى‏کند که خدمت پیامبر مکرم اسلام آمدند و عرض کردند ما "ایمان" آورده ‏ایم، ولى پیامبر مکرم اسلام به فرمان خداوند به ایشان فرمود: نگوئید ایمان آورده ‏ایم، بلکه بگوئید اسلام آورده‏ ایم و هنوز ایمان در قلب ‏هاى شما وارد نشده است: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ ...».

طبق آيه فوق تفاوت "اسلام" و "ايمان"، در اين است كه اسلام شكل ظاهرى قانونى دارد، و هر كس شهادتين را بر زبان جارى كند، در سلك مسلمانان وارد مى‏شود، و احكام اسلام بر او جارى مى‏گردد. ولى ايمان يك امر واقعى و باطنى است و جايگاه آن قلب آدمى است، نه زبان و ظاهر او.

مبنای سنجش ایمان آخرت است. ایمان باید به روز شود.

در سوره نساء آیه ۱۳۶ می خوانیم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ ...»

ای كسانی كه ادعای ايمان داريد ؛ حقيقتا ايمان بياوريد. (شما كه به ظاهر ايمان آورده‏ايد به حسب باطن هم مؤمن باشيد و يا اگر ايمانتان درست است، استوار باشيد، يا اگر ايمانتان ضعيف است تقويت كنيد.)

حضرت صادق (عليه السّلام) فرمود: هيچ آيه ‏اى در قرآن نيست كه اول آن: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا باشد جز اينكه علی بن ابى طالب (عليه السّلام) امير و پيشوا و شريف و اولين مؤمن در آن آيه است و هر آيه ‏اى كه راهنمائى بسوى بهشت است درباره پيامبر و اهل بيت آن جناب و شيعيان و پيروان آنها است.
و هر آيه ‏اى كه سخن از جهنم است درباره دشمنان ايشان و مخالفين آنها است اگر چه آيه درباره پيشينيان باشد هر آيه كه مربوط به نيكوكاران است درباره نيكان اين امت نيز جارى است و هر آيه كه درباره شرى است در باره اهل شر جارى است.

ایمان در مشکلات و مسائل زندگی دچار آسیب می شود پس باید ایمان را تقویت کنیم.

راه های تحکیم و تقویت ایـمـان:

۱- توجه به همه موارد تحصیل ایـمـان: یعنى، لازم است در حد توان خود به مطالعه و تحقیق بپردازد و با رجوع به کتاب‏هایى که در این زمینه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دریابد و یا با سؤال کردن از عالمان دینى، ابهامات و شبهاتى که در ذهنش مطرح مى‏شود بازگو کند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ کند.

*** یکی از توصیه های جـدی و مهم استاد مطالعه کتاب های شهید مطهری است. ***

همه علماى اخلاق و تعليم و تربيت اتفاق نظر دارند كه معاشران و دوستان، الگوها، قهرمانان و مشاهير بر انسان تاثير عميق می گذارند. غالبا دوستان و معاشران ناباب و آلوده سبب آلودگى افراد پاك شده‏اند؛ عكس آن نيز صادق است، زيرا بسيارى از افراد پاك و قوى ‏الاراده توانسته ‏اند بعضى از معاشران ناباب را به پاكى و تقوا دعوت كنند. دوستان و معاشران و همنشينان در سعادت و شقاوت انسان تاثير فوق ‏العاده‏اى دارند؛ نه تنها اخلاق و رفتار افراد را تحت تاثير قرار مى‏دهند، كه در شكل‏گيرى عقائد آنها مؤثرند. بسیار دیده شده است که سرنوشت افراد خوب و بدُ بر اثر معاشرتها بکلی دگرگون شده و در مسیر زندگانی آنها تغییر یافته است.

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ‌ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِِ»(۱) ؛ نگاه به (نـامـحرم) یكی از تیرهای زهرآلود شیطان است، هر كس از ترس خدا آن را ترك نماید، خداوند ایمانی به او عطا فرماید كه شیرینی آن را در دل خویش احساس کند.

عده ای از جوانان (مرد) خدمت حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله) رسیدند و از حضرتش خواستند که آن ها را نصیحتی بفرمایند. علامه فرمودند: سعی کنید با نامحرم رابطه نداشته باشید چه زن باشد چه مرد !!! گفتند: آقا مگر مرد هم نامحرم می شود؟ علامه فرمودند: هر کس با خـدا ارتبـاط ندارد نـامـحـرم است.

۲- تـفـكـر: انسان باید اهل تفکر باشد.

Tafakor

حضرت علی (علیه السلام) تعبیری دارند که هر چیزی در اطراف خود می بینید مایه ی عبرت است.

«ما اكثر العبر و اقل الاعتبار» ؛ عبرت‏ها و پندها چه بسيارند و عبرت گرفتن و پند پذيرى چقدر كم است.

پيروز همان كه پند و اندرز شنيد

بيچاره همان خوشه ‏اى از پند نچيد

زنجير گرفتارى ز اندرز بريد

بشنو كه ترا دهد ره نيك نويد

پس بايد نگاه عبرت بين پيدا كنيم و هر روز اعمال و رفتار خود را محاسبه كنيم.

امام کاظم علیه السّلام فرمودند: «لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم. فإن عمل حسنا إستزاد الله منه و إن عمل سیئا استغفرالله و تاب إلیه»(۲) ؛ از ما نیست هر کس هر روز محاسبه ی نفس نکند (و از خود برای کارهایی که در آن روز کرده است، حساب نکشد) تا اگر کار نیکی کرده است بر آن بیفزاید و اگر کار بدی کرده است به درگاه خدا توبه کند.
 
 
ادامه مطلب را مطالعه فرمایید ...

۱. بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۳۸

۲. تحف العقول، حدیث ۲۹۲ 

ادامه نوشته

مـاه محرم سلام

 

هیچکس چون ما نگیرد ماتم این ماه را

با محرم شیعیان را اتصالی دیگر است

ادامه نوشته

ايـمـان به پـروردگار يكتـا

ایمان یکی از واژه ‌هایی است که ما مسلمانان زیاد با آن سروکار داریم. برای بسیاری از ما تعریف ایمان مورد سوال است و در کنار آن از این که چه اندازه آن را داریم بر خود بیمناکیم.

یکی از راه های افزایش استقامت، افزايش ايمان است.

ایمان سه بخش دارد:

۱- باور قلبی: یعنی موضوعی را قلبا می پذیرید ولی صرفا باور قلبی کافی نیست.

۲- اقرار زبانی: يعنی بايد آن چيزی را كه باور قلبی فرد است به زبان آورد.

حداقل قطعی و مسلم اقرار زبانی مقابل خداست که همیشه باید انجام شود ولی لازم نیست اقرار زبانی مقابل بندگان خدا هم باشد می توانیم گاهی اوقات به زبان آوریم. گاهی اوقات را به این دلیل بیان می کنیم که در مقابل آن تقیه را دارم.

گاهی پيش می آيد که آدمی به خاطر شرايط نامناسب و اکراه و اجبار عده ای نتواند آن طور که فکر می کند و ايمان و عقيده دارد ، سخن بگويد و به زبان اقرار کند در این مواقع تقیه می کند.

به عنوان نمونه؛ از ابن جوزى که يكى از دانشمندان بود سؤ ال كردند، جانشين بلافصل پيامبر (صلىّ اللّه عليه وآله و سلّم) چه کسی است ؟ او كه در شرائطى بود كه نمى بايست عقيده خود را صريحا بيان كند؛ تقيه كرد و در جواب گفت: «من بنته فى بيته ؛ آن كس كه دخترش ‍ دَر خانه او بود» (شنونده چنين فكر مى كرد كه منظورش اين است كسى كه دخترش در خانه پيامبر (صلىّ اللّه عليه وآله و سلّم) بود يعنى ابوبكر) ولى منظور گوينده اين بود آن كسى كه دختر پيامبر صلىّ اللّه عليه وآله و سلّم فاطمه زهرا عليهماالسّلام در خانه او بود، يعنى على (عليه السّلام).

یکی از کسانی که در صدر اسلام دست به یک تقیّه تاریخی زد، عمّار یاسر بود که کفّار مکّه او را به همراه پدر و مادرش گرفتند و به آنها شکنجه های سختی دادند تا از دین اسلام دست بردارند و از حضرت محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) تبرّی و بیزاری بجویند. یاسر پدر عمار و سمیّه - مادرش - آنقدر پافشاری و استقامت کردند تا به دست کفار مکّه شهید شدند.
اما عمّار بدون اینکه کوچکترین تردیدی از دین اسلام در قلب او راه پیدا کند با زبانش خواسته های کفار را تأیید کرد و در ظاهر از دین اسلام بیزاری جست.

خبر کار عمّار را به رسول خدا دادند. پیامبر فرمود: عمّار از سر تا قدمش پر است از ایمان، و ایمان با گوشت و خون او عجین است.
عمّار، در حالی که گریه می کرد، خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول الله! من بالاخره آنچه نباید بگویم گفتم و از اسلام، به ظاهر بیزاری جستم و از خدایان آنها تعریف کردم.
رسول خدا، دست بر چشمان گریان عمّار کشید و فرمود: اشکالی ندارد، اگر باز هم تکرار کردند، تو هم تکرار کن.(۱)

Iman

 

۳- عمل با اعضاء و جوارح

روايت عجيبی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده به اين شرح كه؛ گروهی از پیروان امام صادق (ع) به گرد وی در آمدند و درباره امر مورد گفتگوی شان، با امام سخن گفتند؛ مساله فرج را یادآور شدند و گفتند که ای فرزند رسول خدا! چه هنگامی او [عج] را می بینیم؟

امام فرمود: آیا آنچه را که آرزو کردید، خرسندتان می کند؟ گفتند سوگند به خدا آری! امام فرمود آیا خانواده و دوستان را رها می کنید و بر اسبان سوار شده، سلاح می پوشید؟ گفتند آری! و با دشمنان تان می جنگید؟

گفتند: آری! امام فرمود: ما چیز آسان تری را از شما خواسته ایم، ولی شما آن را انجام نداده اید! همه ساکت شدند. مردی از آنان گفت: فدایت شوم! چه چیزی را خواستید؟

امام فرمود: به شما گفتم سکوت کنید «اُسْکُتوا»، بنابراین اگر خويشتنداری کنید ما خرسند می شویم و اگر سرپیچی کنید ما آزرده می شویم، اما شما به خواسته ما عمل نکردید!(۲)

غیرممکن است شما به چیزی باور داشته باشید ولی بروز و ظهور عملی نداشته باشد.

فرق دین اسلام با فلسفه، مكاتب و اديان و مذاهب ديگر، عمل كردن است.

هر چقدر عمل بيشتر شود باور بيشتر می شود و هر چقدر عمل کمتر شود باور هم کمتر می شود.

مطالب نورانی اسلام از جنسی است که اگر به آن عمل کنید شور و شوق انسان زیاد می شود و اگر عمل نکنید کم می شود.

هر چقدر بیشتر از امام زمان صحبت کنید شوق و اشتیاقتان به امام زمان بیشتر می شود.

حرف صادقانه باعث می شود عمل زیاد شود و وقتی عمل زیاد شد؛ ایمان بیشتر می شود.

اولين، مهم ترين و كليدی ترین نکته در مورد ایمان؛ این است که مثلث باور قلبی، اقرار زبانی و عمل با اعضاء و جوارح شکل بگیرد.

 

ادامه مطلب را مطالعه فرمایید ...


۱. بحارالانوار، جلد ۷۵، باب ۸۷

۲. «... أَنَّ قَوْماً مِنْ شِيعَتِهِ اجْتَمَعُوا إِلَيْهِ فَتَكَلَّمُوا فِيمَا هُمْ فِيهِ وَ ذَكَرُوا الْفَرَجَ وَ قَالُوا مَتَى نَرَاهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ أَ يَسُرُّكُمْ هَذَا الَّذِي تَتَمَنَّوْنَ قَالُوا إِي وَ اللَّهِ قَالَ أَ فَتُخَلِّفُونَ الْأَهْلَ وَ الْأَحِبَّةَ وَ تَرْكَبُونَ الْخَيْلَ وَ تَلْبَسُونَ السِّلَاحَ قَالُوا نَعَمْ قَالَ وَ تُقَاتِلُونَ أَعْدَاءَكُمْ قَالُوا نَعَمْ قَالَ (ع) قَدْ سَأَلْنَاكُمْ مَا هُوَ أَيْسَرُ مِنْ هَذَا فَلَمْ تَفْعَلُوهُ فَسَكَتَ الْقَوْمُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْهُمْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ هُوَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ قُلْنَا لَكُمُ اسْكُتُوا فَإِنَّكُمْ إِنْ كَفَفْتُمْ رَضِينَا وَ إِنْ خَالَفْتُمْ أُوذِينَا فَلَمْ تَفْعَلُوا».

مستدرك الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۹۲

ادامه نوشته