تــقــوا، تــوريــه، تــوكل
۱- عمل کردن به تقوا، مصداق رفتارهای باتقوا، فرد به فرد متفاوت است.
تقوا مراتب مختلفی دارد و از هر کس به اندازه ی رتبه و مسئولیتش باید تقوا انتظار داشته باشیم.
۲- در شرایط زمان و مکان نوع رفتارها ممکن است تغییر کند.
كارهای واجب و حرام با تغییر شرایط تغییر نمی کنند ولی مستحب، مباح و مکروه تابع شرایط زمان و مکان هستند.
ممکن است در یک شرایطی مستحب تبدیل به حرام شود و مکروه تبدیل به واجب شود و مباح ممکن است تبدیل به مستحب یا مکروه شود.
در ادامه مباحث به این موضوع رسیدیم که رفتارهای شخصی بزرگان عرفان و سیر و سلوک لازم الاتباع نیست.
به عنوان مثال در احوالات آیت الله قاضی طباطبایی است که ایشان ۲۶ سال ریگ در دهان نگه داشتند تا مبادا حرفی بیهوده بزنند.
لازم نیست من این رفتار را انجام دهم و اگر یک فرد پرحرف دیدم این رفتار را به او توصیه کنم.
مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكی پس از دو سال شاگردی مرحوم آخوند همدانی(ره)، يك روز در خدمت استاد عرض می كند: من در سير و سلوك خود به جايی نرسيدهام. آقا در جواب او از اسم و رسمش سؤال می كند. او تعجّب كرده می گويد: مرا نمی شناسيد ؟ من جواد تبريزی ملكی هستم. ايشان می گويند: شما با فلان ملكی بستگی داريد ؟
آقا ميرزا جواد آقا چون آن را خوب و شايسته نمی دانسته، از آنان انتقاد می كند. آخوند ملا حسين قلی همدانی در جواب می فرمايد: هر وقت توانستی كفش آنها را كه بد می دانی پيش پايشان جفت كنی، من خود به سراغ تو خواهم آمد.
آقا ميرزا جواد آقا فردا كه به درس می رود، خود را حاضر میكند كه محلی پايين تر از بقيه شاگردان بنشيند تا رفته رفته طلبه هايی كه از آن فاميل در نجف بودند و ايشان آن ها را خوب نمیدانسته، مورد محبت خود قرار می دهد. تا جايی كه كفششان را پيش پای آنها جفت میكند. چون اين خبر به آن طايفه میرسد كه تبريز ساكن بودند، رفع كدورت فاميلی میشود. بعد آخوند او را ملاقات می كند و می فرمايد:
دستور تازهای نيست، تو بايد حالت اصلاح شود ! تا از همين دستورات شرعی بهرهمند شوی ! ضمناً يادآوری میكند كه كتاب "مفتاح الفلاح" شيخ بهائی(ره) برای عمل كردن خوب است.
بلندی از آن يافت كه پست شد
در نيستی كوفت تا هست شد
سعدی
رفتارهای شخصی آنها الگوپذیر و الگوبردار نیست و اگر خواستید الگو بگیرید حتما باید زیر نظر استاد اخلاق مجرب باشد.
حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله درباره نقش استاد اخلاق فرمودند: اگر استاد و مربی پيدا شود كه نقش مهمی دارد.
آن كه يافت مینشود آنم آرزوست
بعضی درس اخلاق میگويند، بعضی معلم اخلاقاند، بعضی راهنما هستند. اين راهنما يا استاد، گذشته از اين كه كليات و تئوری را میداند بايد روانشناس خوبی هم باشد تا خصوصيات اشخاص مختلف را درك كند. بعضی از كارهاست كه برای يك شخص خوب است و برای ديگری بد.
داروها همهاش برای همه افراد خوب نيست. دارويی كه برای يك نفر شفا است برای ديگری سمّ است. بعضی از پژوهشگران پزشكی ٢٥٠٠ نوع سردرد كشف كردهاند (حدود ١۳ سال قبل) و شايد الآن به ٥٠٠٠ رسيده باشد اين فقط يك گوشه از بدن است، روح كه اسرار اعجابآميزتری دارد.
خلاصه كسی بايد استاد و راهنما باشد كه خصوصيات روحی آدم را بداند، بگويد فلان كار برای تو اين گونه خوب است برای فلاني آن گونه. اگر واقعاً كسی باشد كه اين خصوصيات را داشته باشد و لحظه به لحظه انسان را راهنمايی كند، نعمت خوبی است اما بسيار كم نصيب آدم میشود.
در ادامه مباحث کلاس مطلبی از استاد شهید مطهری در کتاب "جاذبه و دافعه علی (علیه السلام)" نقل شد:
در جنگ جمل، مردی از صحابه امیرالمؤمنین سخت در تردید قرار گرفت دید یک طرف علی (علیه السلام) و یک طرف طلحه و زبیر و عایشه، هر دو طرف مهم است.
این مرد در حیرتی عجیب افتاده بود که یعنی چه ؟ آخر علی و طلحه و زبیر از پیشتازان اسلام و فداکاران سخت ترین دژهای اسلامند، اکنون رو در رو قرار گرفتند ؟ کدامیک به حق نزدیکترند ؟ در این گیر و دار چه باید کرد ؟
به هر حال این مرد به محضر امیرالمؤمنین شرفیاب شد و گفت: آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل باشند ؟ شخصیتهایی مانند آنان از بزرگان صحابه رسول خدا چگونه اشتباه می کنند، آیا این ممکن است ؟
علی (عليه السلام) فرمود: «حق را بشناس و اهلش را با آن محک بزن و باطل را بشناس و اهلش را با آن بشناس. این صحیح نیست که تو اول شخصیت هایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاس ها بسنجی. این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند.»
پس نتیجه می گیریم تقوا رتبه های مختلفی دارد اصل این است که در پیشگاه خدا و امام زمان سربلند باشیم.
در ادامه این جلسه درباه توريه و توكل هم سخن به ميان آمد که من بخشی از آن را بیان می کنم.
توريه يعنی يك زمانی يك ضرورتی اقتضا می کند راست نگویید، پشت حرف راست شما مفسده است و دروغ هم نبايد بگوييد در اين مواقع دو پهلو صحبت می كنيد كه طرف مقابل چيز ديگری برداشت می کند.
توکل یعنی کارهای خود را طبق روال درست انجام دهید و هر چه پیش آمد با خداست.

بــرداشـت آزاد:
تــقــوا يعنی من رابطه ام را با خدا حفظ کنم. او از دست من ناراحت نشود.
محبت به خداوند باید به شکل مراقبت از دستورات او ظهور پیدا کند.
مقام معظم رهبری، حضرت آيت الله خامنه ای، تعبیر زیبایی از تقوا دارند: شما معنای تقوا را بدانيد كه تقوا يعنی: پرهيز در حال حركت و مراقبت در حال حركت، در ميدانها حركت بكنيد، اما مواظب باشيد! از اصطكاكها، از غلط رفتن راهها، از واردكردن ضايعهها بخود يا ديگران و از تخطّی كردن از حدودی كه برای انسان معين كرده كه انسان را به گمراهی میبرد، چون جاده بسيار خطرناك و طولانی و ظلمانی است.
نفحه ای آمد شما را دید و رفت
هر که را می خواست جان بخشید و رفت
نفحه ی دیگر رسید آگاه باش
تا از این هم وانمانی خواجه باش
امــان از تــقــوایی که با یــک تــق "وا" بــرود !؟!

جرعه ای از دعای ندبه:
أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا
کجاست گردآورنده پراكندگى صلاح و رضا
أَيْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ [الْخَلائِفِ] ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَى
كجاست سرسلسله مخلوقات، داراى نيكى و تقوا
آقــا اجــازه بنویســم بــرای تــو ...